بلوغ عاطفی

emotional maturity

 

مفهوم بلوغ به این معنی است که براي انجام کارهاي مختلف نیاز به یک سري مقدمات و معلومات است، به این معنی که انسان براي کسب توانمندی در هر عرصه اي ، باید به مرحله اي از رشد در آن زمینه رسیده باشد، تا بتواند آن کار را انجام دهد. «بالغ» به معنای رشد طبیعی کامل است. فرد بالغ نگرش هایی در ارتباط با خود و محیطش کسب کرده که او را بالاتر از«کودک بودن» از نظر سطح فکر و رفتار قرار داده است. «بلوغ عاطفی سطح کنترل و بیان عاطفی بزرگسالان در مقابل رفتار عاطفی کودکانه است».

عملکرد در هر کاری عمدتاً به آمادگی ذهنی، قدرت روانی و بلوغ عاطفی نیاز دارد. همانطور که فرد برای آمادگی در مسابقات با تمرین، مهارت بدنی و قدرت خود را افزایش می دهد، باید خودش را از نظر ذهنی و عاطفی نیز آماده کند. عواطف نیروی محرکه ی بزرگی در طول دوره زندگی بشر هستند و بر آرزوها ، اعمال و افکار فرد اثر می گذارند. عاطفه بیانگر حالتی است که باید به حرکت درآید ، انگیزه بگیرد یا به نوعی برانگیخته شود. عواطف، بخش مهم و اساسی زندگی انسان را تشکیل می دهند به گونه اي که تصویر زندگی بدون آن پنداري دشوار است. ویژگی ها و تغییرات عواطف، چگونگی ارتباط عاطفی و درك و تفسیر عواطف دیگران نقش مهمی در رشد و سازمان شخصیت،  تحول اخلاقی و روابط اجتماعی، شکل گیري هویت و مفهوم « خود» دارد.

بلوغ فکری ارتباط زیادی با بلوغ عاطفی دارد. نشانه اصلی بلوغ عاطفی پذیرش و کنترل تکانه است. پذیرش خود شرایط پذیرش دیگران را فراهم می کند. بلوغ فرآیندی است که افراد دائماً به سلامت عاطفی شان  اهمیت بیشتری می دهند و تلاش می کنند جنبه عاطفی را قوی نگه دارند. بلوغ عاطفی جریانی است که طی آن شخصیت فرد مداوماً براي احراز بیش از پیش سلامت عاطفی از لحاظ روانی و فردي می کوشد . بر اساس نظر برنارد معیارهای بلوغ عاطفی شامل: مهار بیان مستقیم احساسات منفی، بیان احساسات مثبت، تحمل بیشتر در برابر شرایط مخالف، افزایش رضایت از پاسخ های تأیید شده اجتماعی، افزایش وابستگی به اعمال،  توانایی انتخاب از میان شقوق گوناگون، رهایی از ترس بی دلیل، درک و عمل مطابق با محدودیت ها،  آگاهی از توانایی و موفقیت دیگران،  امکان خطا، واکنش مناسب به موفقیت و پیروزی، امکان عبور از تجارب ناامید کننده،  توانایی تأخیر در ارضای تکانه،  لذت بردن از زندگی روزمره .

بلوغ عاطفی یعنی اینکه فرد به حدي از پختگی احساسی برسد که بتواند براي مشکلات عاطفی خود راه حل منطقی پیدا کند و قادر باشد احساسات خود را کنترل کند، به عبارت دیگر زمانی می توانیم فردي را از لحاظ عاطفی بالغ بدانیم که فرد تمام عواطف و احساسات خود را به درستی بشناسد و نحوه ابراز صحیح و کنترل آنها را بداند. کنترل عواطف به معنی پنهان یا سرکوب کردن عواطف نیست ولی می توانیم شدت آن را در مواقع بحرانی کاهش دهیم. بلوغ عاطفی به ما این توانایی را می دهد که زندگی مورد نظر خود را بسازیم یعنی زندگی سرشار از خوشبختی و کمال، موفقیت را از نظر خود تعریف کنیم و برای دستیابی به آن تلاش کنیم. وقتی با یک وضعیت دشوار روبرو می شویم، سطح بلوغ عاطفی یکی از بزرگترین عوامل در تعیین توانایی ما برای کنار آمدن با آن وضعیت است.

بلوغ عاطفی بالاتر منجر به داشتن یک زندگی کارآمد  می شود. همچنین رفتار ما به طور مداوم تحت تأثیر سطح بلوغ عاطفی ماست. بلوغ عاطفی اجازه می دهد فراز و نشیب های زندگی را بدون واکنش بیش از حد مدیریت کنیم. بلوغ عاطفی فرایندی است که در آن شخصیت به طور مداوم در تلاش است تا  هم از نظر جسمی و هم از نظر درون فردی سلامت عاطفی بیشتری احساس کنیم.

ویژگی افراد از نظر بلوغ عاطفی

افراد بالغ از نظر عاطفی معقول اند، غر نمی زنند، سرزنش نمی کنند و کنترل کاملی بر زندگی خود دارند. آنها در زندگی خود و نقشی که در زندگی دیگران ایفا می کنند، تامل می کنند. هر زمان که بین تفکر منطقی و احساسات تعارض وجود دارد- اگر عواطف سالم باشد انسان را به سمت اطلاعاتی راهنمایی می کند که مورد نیاز است. عواطف  داری انرژی ای است که باعث می شود ذهن کار کند و انرژی بقا را تأمین می کند. عواطف احساسات ذهنی و جسمی اند و برای زندگی ضروری است و محرک فرد برای رفتار خاصی است.

افراد بالغ از نظر عاطفی به دلیل داشتن نگاه سالم به زندگی ، یک زندگی کاملاً سازگارانه دارند. سطوح مختلف بلوغ عاطفی وجود دارد. سطح نهایی جدایی عاطفی است که پیامد مستقیم درک واقعی عواطف ، رها کردن همه عواطف، خوب یا بد و احساس شادی است. بلوغ عاطفی پیش بینی کننده مهم سطح موفقیتی است که فرد در طول زندگی خود به آن نايل می شود. موفقیت شامل ثروت ، سطح عمومی شادی ، اعتماد به نفس، موفقیت در روابط و غیره است که برای این موارد  بلوغ عاطفی نقش مهمی برای رسیدن به موفقیت ایفا می کند.  می دانیم روشهای مثبت و منفی برای واکنش به محرکی که به ذهن ما می آید، وجود دارد و می توانیم به جای واکنش خودگردان،  روش واکنش خود را انتخاب نموده  و رفتار خود را دوباره برنامه ریزی کنیم. از آنجا که عواطف بخشی از بودن اصلی ما هستند ، نمی توانیم آنها را بدون عواقب نادیده بگیریم. رد کردن ، نادیده گرفتن ، یا «بالا آمدن» عواطف، در نتیجه تعارض های عمیق درونی است که می تواند منجر به سرکوب، کنترل و ترس بیشتر از خودآگاهی شود. بیشتر عواطف ناسالم ارتباط عمیقی با خود پنداره منفی دارند. وقتی عواطف ناخوشایند را مسدود کنیم ، عواطف دلپذیر را نیز مسدود می کنیم ، زیرا همه آنها در هم تنیده اند.

کسی که از نظر عاطفی به سطحی از رشد و بلوغ نرسیده و بر عواطف و احساسات خود کنترل ندارد، نمی تواند با فرد دیگری رابطه مسالمت آمیز داشته باشد. کسانی که بلوغ عاطفی دارند قابلیت مقاومت در برابر تاخیـر در ارضاء نیازها  و کنترل مناسب زندگی عاطفی را دارند. بلوغ عاطفی در شرایط استرس زا می تواند به عنوان یک عامل محافظت کننده عمل کند. شخص بالغ از نظر عاطفی پیوسته دارای گنجایش شادی و تفریح است. او از کار و تفریح، هر دو لذت می برد و توازن بین آنها را حفظ مینماید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *