گذر از طوفان خیانت

خیانت

این متن بر اساس مصاحبه واقعی با مراجعین با کسب اجازه از خودشان می باشد (اسامی مستعار است)

گفتگو در غبار تردید

این گفتگو با محبوبه زنی 49 ساله که  خیانت همسر را بعد از 25 سال زندگی مشترک دارد تجربه کرده است، زنی که با گذشت حدود 8ماه از مطلع شدن از این واقعه در زندگی مشترک هنوز در هاله ایی از ابهام و تردید به سر می برد با این که ماندن و فرصت مجدد به همسرش را انتخاب کرده است.

محبوبه چهره ایی زیبا و آرام دارد با تمام بی قراری که در رفتارش مشاهده می شود مصمم است که آرامش خود را حفظ  کند.

من در این مصاحبه سعی میکنم با در نظر گرفتن وضعیت روحی محبوبه نکاتی کلیدی را پرسش نمایم.

آغاز گفتگو

محبوبه جان می دانم که  با وجود مشغله زیاد این وقت رو در اختیار من قرار دادی با اعتقاد به اینکه گفته هات می تواند به دیگر زنان آسیب دیده کمک کند.

  • کی و چطور متوجه خیانت همسرت شدی؟
  • مدتی بود تغییراتی در علایق شوهرم مشاهده می کردم مثلا گوش دادن به نوع موسیقی که قبلا اصلا گوش نمی داد

آن زمان من با فوت مادرم مواجه بودم و حضورش بسیار در کنار من کم بود حتی در مراسم هم به بهانه کار کمتر دیده میشد.  البته به دلیل درجه اجتماعی و شغلی ایشان برای دیگران سوالی پیش نمی آمد و شاید بخاطر همین موقعیتتش توجه کمتری به این تغییر رفتار نشان می دادم در هر حال بهروز را بی قرار می دیدم و بهروز بیشتر از قبل درگر فضای مجازی بود حتی از حدود نیمه شب که مطمین می شد من به خواب رفتم مشغول ارسال پیامک می شد. بااینکه انقدر رابطه ما نزدیک بود که حتی برای مو بایلش کد هم نمی گذاشت چون اطمینان داشت من به حریم خصوصی اش وارد نمی شوم. من همون خانم دوست داشتنی بودم که 25 سال براش فقط در منزل  به گونه ایی خدمات می دادم که ایشان آب تو دلشان تکان نخورد و حتی در بزرگ شدن دو دخترمان هم نقشی نداشته است.

  • بالاخره کی و چگونه مطلع شدید؟

بعد از اینکه نکاتی که قبلا گفتم نظرم را جلب کرد یک شب که متوجه تماس شبانه همسرم با اون خانم شدم صبح که شد موبایل ایشان رو برداشتم تا ببینم موضوع چه هست و به یکباره مواجه شدم با بالاتر از صد پیام عاشقانه، حرف های عجیبی که تا بحال از ایشان نشنیده بودم. انگار به من شوک الکتریکی وصل کرده بودن بطوری که آثار نقاط کبودی که در بدنم ایجاد شده هست.

  • از احساستان در ان لحظه بگویید .

          احساس باری خوردن، له شدن، ازدست دادن، سو استفاده از اعتماد،   احساس تهی شدن،  نادیده گرفته شدن،

احساس گریه و فریاد از این همه صداقتی که داشتم وبی وفایی که دیدم و البته  ناباوری و اینکه همه اینها یک شوخی هست و هر حس بدی که فکرش را کنید .

  • بعد از شوک وارده چه مرحله ایی را تجربه کردید؟

       بازبینی خودم، رفتارم، جهره ام،  با خودم می گفتم که جقدر زشت و بی ارزشم و از یک عمر زحمت در این خانه و با این مرد احساس پشیمانی داشتم.  در حالی که بهروز ابراز پشیمانی می کرد و دایما می گفت گرفتار شدم، عاشق شدم،  اشتباه کرم جالب ایجا بود که آن زن 56 ساله، متاهل  و خیلی معمولی بود و فقط از همکارانش بود و این مرا خیلی آزار می داد.

  • چگونه با همسرتان ادامه دادید؟

پس از ابراز پشیمانی بهروز، تحت جلسات تراپی قرار گرفتم که 15 جلسه مشاوره عالی داشتم مشاورم کنارم بود و تصمیم گیری نهایی را با روشنگری هایی که می کرد به عهده خودم گذاشته بود با خودم ساعتها خلوت می کردم و بالاخره بخاطر حفظ خانواده ماندم البته خودم هم به رضایتمندی و آگاهی بیشتری رسیدم. اما گه گاهی غباری از تردید مرا در بر می گیرد.

  • برای ترمیم رابطه با همسرت چه کردی؟

  در کارگاه های ترمیم روابط زوجین شرکت کردیم که هر دو نکات بسیار خوبی را دریافت نمودیم. البته جلسات مشاوره را ادامه دادیم و من سعی کردم بهروز را سرزنش نکنم. یادآوری موضوعات گذشته را نداشته باشم و فرصت مجدد به رابطه مان بدهم و نقش قربانی را بازی نکنم. با بهروز برنامه ریزی کردیم که اوقات بیشتری ا در کنار هم داشته باشیم واز احساسات و نیازهایمان بیشتر حرف می زنیم و همچنان به جلسات  مشاوره ادامه می دهیم.

واما قصه محبوبه و بهروز های دیگر ادامه دارد درست زندگی کردن نیاز به آگاهی دارد و آگاهی از مطالعه و آموزش سرچشمه می گیرد.

برای آگاهی از توصیه های مشاور بعد از رخداد خیانت همسران اینجا را کلیک کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *