پیمان شکنی (خیانت)

battery

ازدواج در تمام فرهنگ ها از اهمیت و قداست خاصی برخوردار است و پایه گذار مهمترین نهاد جامعه یعنی خانواده است. زن و مرد با آرزوی یک زندگی ایده آل، شاد، سالم و داشتن روزهایی خوب با یکدیگر عهد می بندند تا زمانی که مرگ آنها را از هم جدا کند به یکدیگر وفادار و متعهد باشند و مسئولانه برای خوشبختی دیگری تلاش کنند.

زندگی مشترک مانند بذری است که به توجه، رسیدگی و مراقبت مداوم  زن و شوهر نیاز دارد تا رشد کند، ریشه بگیرد و چنان مستحکم شود که بتواند به رشدش ادامه دهد و هیچ آفتی نتواند به آن آسیب برساند.

اما همه چیز با یک لحظه غفلت، با هشیار نبودن، با یک دلسوزی، با یک پیام، ، با یک درد و دل ساده، با یک تلفن، با یک همراهی، با یک مشورت، با یک دعوت، با مراقبت نکردن و از همه مهمتر با زیرپا گذاشتن تعهد و اخلاق آغاز می شود.

هرگونه تماس، ارتباط، پیام و دیداری که به طور عمدی پنهان از همسر باشد و اگر همسر مطلع شود، ناراحت و خشمگین خواهد شد و موضع گیری می کند پیمان شکنی محسوب می گردد. هیچ دلیلی نمی تواند توجیه کننده پیمان شکنی باشد و این عمل از طرف هر وجدان آگاهی نهی می شود.  در چنین شرایطی همسر آسیب دیده با بحران شدیدی  روبرو می شود که می توان آن را با استرس پس از سانحه  (PTSD)  برابر دانست.

در اتاق مشاوره شاهدیم فرد آسیب دیده احساسات دردناک و عمیق، شوک و آشفتگی، غم، خشم، شرم، بی قراری و اضطرابی  را تجربه می کند که قابل تصور نیست،  سیل اشک و هجوم افکار دردناکی رهایش نمی کنند : «چگونه توانست خیانت کند؟» «چرا با من این کار را کرد؟ من که خیلی دوستش داشتم»؛ « تمام زندگی ام را وقف او کرده بودم»؛ «هیچی براش کم نگذاشتم»؛ «با این کار مرا تحقیر کرد؟» ؛ « با این بی آبرویی چه کنم؟» ؛ «اگر دوستان و فامیل بفهمند چی؟»؛ « دلم می خواهد آبروش را پیش همه ببرم» ؛ « دلم می خواهد رسوا بشه» « ازش طلاق می گیرم ، یک لحظه هم باهاش زندگی نمی کنم» ؛ « بچه ها رو چکار کنم؟» ؛ « اگه اونا بفهمند چی میشه؟» ؛ « خانواده بفهمند چی؟»؛ «دیگه نمی تونم بهش اعتماد کنم»؛ « با اعتماد از دست رفته چه کنم؟»……. و از همه بدتر « می خوام خودمو بکشم».

ولی اگر در این شرایط فرد به متخصص مراجعه نکند چه اتفاقی می افتد؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *