تغییر و تحولات خانواده ایرانی در گذر از سنتی به مدرن

خانواده ایرانی

سنت به معنی حفظ وضع موجود و ارزش‌های فرهنگی است. در ادبیات علوم اجتماعی، سنت را شامل مجموعه‌ای از ذهنیت ها و ایده هایی می دانند که بار معنایی ویژه‌ای دارند، منشأ در گذشته دارند، در جامعه عمومیت دارند، بیش از یک نسل را شامل می‌شوند و مبنای عمل و رفتار قرار می گیرند. معنای مدرن و تجدد را باید در تغییرات و تحولات اجتماعی گسترده‌ای که جوامع در دوره جدید تجربه نموده اند، جستجو کرد. شیوه های نوین زندگی و یا سازمان های اجتماعی که نشان می دهد بشر از گذشته بریده است و در این روند جامعه دگرگونی های گسترده ای در هنجارها و ارزش های نظام فرهنگی را تجربه می نماید که بر کلیه نهادهای اجتماعی از جمله خانواده تاثیر می گذارد.

سطح تحصیلات و اشتغال زنان در خارج از خانه و استقلال اقتصادی آنها و کار کردن مردان در خانه در کنار زنان منجر به تنش و تعارضات فراوان شده است. ساختار قدرت در خانواده  به دلیل تغییر نقش های جنسیتی تغییر کرده و از قدرت مرد کاسته و به قدرت زنان افزوده شده و زنان خواستار برابری در زمینه قدرت و حقوق برابر در همه ی زمینه های زندگی و جهان اجتماعی اند ، و بر فردگرایی ، خود پیروی و آزادی بیشتر برای انتخاب همسر تاکید بیشتری دارند  یکی از ویژگی های دنیای مدرن پیدایش فرد گرایی است یعنی هر فرد حاکم بر سرنوشت خویش است و بدون توجه به دیگران ، زندگی خود را هدایت می کند و برای هر کس بیشترین حد استقلال و اختیار را قائل است ارزشمند دانستن (تکریم) فرزندان و قائل شدن حقوق فراوان برای آنان که در بخش اعظم تاریخ و فرهنگ های سنتی وجود نداشته است.  موقعیت فرزندان در خانواده به خوبی نشانگر تغییر و تحولات در دنیای مدرن است (فرزند سالاری). افزایش فرهنگ مصرف گرایی و خود شیفتگی ؛ نوگرایی، نوسازی و مدرن شدن سبک زندگی و تفکر افراد ؛ داشتن زندگی مرفه تر و کاهش توجه انسان به خانواده ؛ به تاخیر انداختن ازدواج و تشکیل خانواده و رواج زندگی مشترک بدون ازدواج و تضعیف اقتدار خانواده  از نظر روانشناختی، خواست و گرایش جوانان جامعه به داشتن روابط آزاد با یکدیگر قبل از ازدواج، کاهش تعداد اعضای آن و کوچک شدن حجم خانواده ، گرایش به فرزند کمتر، بچه دار نشدن و یا به مدت طولانی به تعویق انداختن ؛ کاهش نقش حمایتگری شبکه خویشاوندی ، کمرنگ شده نقش بزرگترهای خانواده، تضعیف هنجارهای سنتی در جریان مدرن شدن، باعث تضعیف اقتدار مردانه و کاهش میزان فرمانبرداری زنانه و در نتیجه کاهش دوام و پایداری خانواده و افزایش طلاق می گردد، کاهش ازدواج هاي سنّتي که دختر و پسر جوان نقش فعالی برای تصمیم گیری در مورد ازدواج نداشتند و  عشق و علاقة پیش از ازدواج مطرح نبود. افزایش ازدواج هاي مدرن، كه در آن دختر و پسر نقش اصلی را در تصميم گیري بر اساس عشق و علاقه  دارند، در خانواده مدرن، کمرنگ شدن روابط عاطفی- احساسی بین همسران و کاهش وابستگی اعضای خانواده به یکدیگر را شاهدیم در حالی که در خانواده سنتی، شدت پیوندهای عاطفی بالا و محوریت عاطفه ورزی و ایثارگری به عهده زنان بوده است.

خانواده های مدرن به سوی افزایش عاملیت افراد و اهمیت یافتن انتخاب های فردی حرکت می نمایند و از تقدیرگرایی و حاکمیت ساختار خانواده بر گزینش های افراد  کاسته شده است،  اشتغال زنان  باعث می شود کیفیت زندگی به دلیل وضعیت مالی ناشی از دو درآمد، بالا و  مطلوب باشد،  و اشتغال زنان نیاز های بسیاری را در آنها برآورده می سازد  از جمله، توجه به خود، قدرت، تنوع  در زندگی، استقلال مالی،  قدرت تصمیم گیری، احساس توانمندی و احساس ارزش که در نقش خانه داری  ارضا نمی شد؛ مردان کمتر احساس فشار می کنند زیرا به تنهایی مسئول رفاه مالی و خانواده نیستند، از نظر قدرت و تصمیم گیری،  احترام زن و شوهر نسبت به یکدیگر، در میان گذاشتن مشکلات با یکدیگر و روابط منصفانه در مقایسه با روابط سنتی تعادل بیشتری وجود دارد استفاده بیشتر از رسانه ها  شبکه ها ی اجتماعی و شبکه های ماهواره ای مطلوبیت روابط والدين و فرزندان، اعتماد زناشويي، مناسبات خانوادگي و ابعاد آن را کاهش می هد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *