سوت آغاز زده میشود. ضربان قلبها بالا میرود. میلیونها نفر در سراسر کره زمین، فارغ از نژاد، زبان و مذهب، چشم به یک مستطیل سبز و یک توپ گرد میدوزند. خیابانهای شلوغ تهران، کافههای لندن و میدانهای بوینسآیرس همزمان در سکوت فرو میروند و ناگهان با یک گل، منفجر میشوند.
جام جهانی که میرسد، حتی کسانی که تفاوت “آفساید” و “کرنر” را نمیدانند هم درگیر میشوند. اما واقعاً چرا؟ چرا ۲۲ نفر که دنبال یک توپ میدوند، میتوانند احساسات یک ملت را دگرگون کنند؟
به عنوان روانشناس، معتقدم فوتبال هرگز فقط یک ورزش نبوده است. فوتبال آینهای تمامنما از زندگی، جنگ، عشق و هویت است. در این مقاله، میخواهیم به پشت پردهی ذهن هواداران سفر کنیم و ببینیم این جادوی ۹۰ دقیقهای با روان ما چه میکند.
نورونهای آینهای و همدلی؛ چرا وقتی بازیکن زمین میخورد، ما درد میکشیم؟
آیا تا به حال پیش آمده که بازیکنی تکل خشنی میخورد و شما روی مبل خانهتان ناخودآگاه پایتان را جمع میکنید و چهرهتان در هم میرود؟ یا وقتی توپی به تیرک دروازه میخورد، سرتان را طوری میگیرید که انگار خودتان آن توپ را خراب کردهاید؟
پاسخ در مغز شماست؛ در سلولهایی به نام «نورونهای آینهای» (Mirror Neurons).
این نورونها مسئول همدلی هستند. آنها مرز بین «تماشاگر» و «بازیگر» را از بین میبرند. از نظر مغز، وقتی شما دویدن و تلاش لیونل مسی یا مهدی طارمی را با تمرکز تماشا میکنید، انگار خودتان در حال دویدن هستید.
مغز شما در طول ۹۰ دقیقه، یک کوکتل شیمیایی قدرتمند میسازد:
- دوپامین: وقتی تیم حمله میکند یا گل میزند (هورمون پاداش و لذت).
- آدرنالین: وقتی بازی گره میخورد و سرعت بالا میرود (هورمون هیجان و جنگ و گریز).
- کورتیزول: وقتی تیم تحت فشار است یا پنالتی میزند (هورمون استرس).
- اکسیتوسین: وقتی بعد از گل همدیگر را بغل میکنید (هورمون عشق و دلبستگی).
این ترکیب شیمیایی، حالتی از «نشئگی طبیعی» ایجاد میکند که در کمتر پدیدهی دیگری قابل تجربه است.
«ما» بردیم، «آنها» باختند؛ روانشناسی هویت اجتماعی
یکی از قویترین نیازهای روانی انسان، نیاز به «تعلق» (Belonging) است. ما تکاملاً موجوداتی قبیلهای هستیم و نیاز داریم بخشی از یک گروه بزرگتر باشیم. در دنیای مدرن که قبیلهها از بین رفتهاند، «تیم فوتبال» جایگزین قبیله شده است.
روانشناسی اجتماعی پدیدهای را توضیح میدهد به نام «غرق شدن در افتخار بازتابی». وقتی تیم ملی میبرد، ما نمیگوییم «تیم خوب بازی کرد»، میگوییم «ما بردیم». ما موفقیت آنها را بخشی از هویت خودمان میدانیم و این باعث افزایش عزتنفس ما میشود.
فوتبال به ما اجازه میدهد بدون اینکه در زمین باشیم، احساس قهرمانی کنیم. این حسِ «ما بودن»، پادزهری قوی برای تنهایی و انزوای انسان امروزی است. در لحظهی گل، غریبهای که کنار شماست، تبدیل به صمیمیترین دوستتان میشود.
استادیوم به مثابه اتاق درمان؛ کاتارسیس و فرصتی برای فریاد
زندگی روزمره پر از قوانین و محدودیت است. ما نمیتوانیم سر رئیسمان داد بزنیم، نمیتوانیم در خیابان گریه کنیم و باید همیشه «مؤدب» باشیم. این سرکوب هیجانات، فشاری درونی ایجاد میکند.
فوتبال یکی از معدود فضاهای اجتماعی است که در آن «فریاد زدن»، «گریه کردن»، «بالا و پایین پریدن» و ابراز شدید احساسات نه تنها مجاز، بلکه تشویق میشود. روانشناسان به این حالت «کاتارسیس» (Catharsis) یا تخلیه هیجانی میگویند.
تماشای فوتبال به هواداران اجازه میدهد تا خشم، اضطراب و شور انباشته شدهی خود را در فضایی نسبتاً امن تخلیه کنند. بسیاری از افراد بعد از تماشای یک بازی هیجانانگیز، حتی اگر تیمشان نبرده باشد، احساس سبکی و آرامش میکنند (البته به شرطی که تعصب کورکورانه نداشته باشند).
نیمه تاریک: وقتی عشق تبدیل به استرس میشود
با تمام زیباییهایش، فوتبال روی دیگری هم دارد. برای برخی افراد، فوتبال از «سرگرمی» فراتر رفته و به «منبع هویت» تبدیل میشود. وقتی تمام ارزشمندیِ فرد به برد و باخت تیمش گره میخورد، باخت تیم میتواند منجر به افسردگی، خشم شدید و حتی خشونت شود.
تحقیقات نشان داده است که در طول مسابقات حساس (بهویژه ضربات پنالتی)، آمار حملات قلبی در میان مردان میانسال افزایش مییابد. همچنین، متاسفانه خشونتهای خانگی بعد از باخت تیمهای محبوب در برخی جوامع افزایش پیدا میکند.
بسیار مهم است که بدانیم: فوتبال بخشی از زندگی است، نه تمام آن.
نتیجهگیری: از بازی لذت ببر، اما زندگی ادامه دارد
جام جهانی جشنوارهای از رنگها، فرهنگها و احساسات است. فوتبال به ما درسهای بزرگی میدهد: اینکه گاهی با وجود تمام تلاشها، توپی به تیرک میخورد (نقش شانس)، اینکه همکاری تیمی همیشه بر ستارهسالاری پیروز میشود، و اینکه هیچ شکستی ابدی نیست.
بیایید از این هیجانِ جمعی برای شارژ کردن روانمان استفاده کنیم. فریاد بزنید، تشویق کنید و از حسِ شیرینِ تعلق به یک ملت لذت ببرید. اما فراموش نکنید که سوت پایان بازی، سوت پایان زندگی نیست. سلامت روان شما، از هر جامی ارزشمندتر است.









