وقتی آرامشِ مصنوعی، حالِ واقعی رو می‌سوزونه: روانشناسی مصرف گُل در نسل جدید

وقتی آرامشِ مصنوعی، حالِ واقعی رو می‌سوزونه: روانشناسی مصرف گُل در نسل جدید
فهرست مطالب
کلینیک روانشناسی آفتاب در کنار شماست

در صورت نیاز به مشاوره و تراپی، همین الان با ما تماس بگیرید تا مناسب‌ترین رویکرد و متخصص را به شما معرفی کنیم!

“بابا سخت نگیر، این فقط گُله، از سیگارم خطرش کمتره.”

“همه‌ی دوستام می‌کشن، یه چیز عادیه برای ریلکس کردن.”

“اعتیاد نداره که، گیاهیه!”

اگر نوجوان یا جوانی در نزدیکان خود داشته باشید، به احتمال زیاد این جملات یا شبیهِ آن‌ها را شنیده‌اید. در اتاق‌های مشاوره ما، این جملات به کلماتی روزمره تبدیل شده‌اند. مصرف «گُل» (ماری‌جوانا)، دیگر یک تابوی ترسناک و پنهانی نیست؛ متأسفانه، به بخشی پذیرفته‌شده از فرهنگ دورهمی‌ها، مهمانی‌ها و حتی راهی برای فرار از تنهایی‌های نسل جدید تبدیل شده است.

خطرناک‌ترین بخش این ماجرا، دقیقاً همین «عادی‌سازی» است. این باور که مصرف گل، یک تفریح بی‌خطر و موقتی است، بزرگترین دروغی است که این نسل به خود می‌گوید. به عنوان متخصصین سلامت روان که روزانه با عواقب این «تفریح» مواجه هستیم، ما اینجا نیستیم تا کسی را موعظه یا قضاوت کنیم. وظیفه‌ی ما این است که پرده را کنار بزنیم و با هم، صادقانه و از دیدگاه علمی، ببینیم چرا این “آرامش مصنوعی” اینقدر جذاب شده است و چطور در سکوت و به تدریج، “حال واقعی”، انگیزه و سلامت روان نوجوانان و جوانان ما را می‌سوزاند.

چرا نسل جدید به دنبال “آرامش مصنوعی” می‌رود؟

برای مقابله با یک پدیده، ابتدا باید ریشه‌های آن را درک کنیم. گرایش شدید نسل جدید به مصرف گل، یک انتخاب از سر خوشیِ صرف نیست؛ اغلب، تلاشی ناامیدانه برای مدیریت دردهایی است که ما به عنوان بزرگتر، گاهی آن‌ها را نمی‌بینیم.

فرار از اضطراب مزمن

نسل Z (متولدین اواخر دهه ۱۳۷۰ تا اوایل ۱۳۹۰) در دنیایی به مراتب پیچیده‌تر و پرفشارتر از نسل‌های قبلی رشد می‌کند. آن‌ها زیر بار سنگین انتظارات تحصیلی، رقابت بی‌امان کنکور، آینده شغلی نامشخص و از همه مهم‌تر، قضاوت دائمی در شبکه‌های اجتماعی زندگی می‌کنند. اینستاگرام و تیک‌تاک، ویترینی بی‌پایان از موفقیت‌ها و شادی‌های فیلترشده‌ی دیگران است که احساس ناکافی بودن و اضطراب اجتماعی را تشدید می‌کند. در این میان، «گل» مانند یک دکمه‌ی “خاموش” (Off) وسوسه‌انگیز عمل می‌کند؛ راهی سریع برای ساکت کردن ذهن پر از فکر و خیال و فرار موقت از سنگینی این فشارها.

افسانه‌ی بی‌خطر بودن (The Myth of Harmlessness)

یکی از دلایل اصلی شیوع مصرف، اطلاعات غلط و شبه‌علمی است. جملاتی مانند “چون گیاهیه پس ضرر نداره” یا “اعتیادآور نیست” به طور گسترده‌ای تکرار می‌شوند. بیایید از نظر علمی این موضوع را روشن کنیم: ماده‌ی فعال اصلی در گل، (THC) است. گل‌هایی که امروز مصرف می‌شوند، از طریق مهندسی ژنتیکی، غلظت THC بسیار بسیار بالاتری نسبت به ۳۰ سال پیش دارند. این ماده مستقیماً سیستم اندوکانابینوئید مغز را (که مسئول تنظیم خلق‌وخو، اشتها و خواب است) هدف قرار می‌دهد. این تصور که “اعتیاد ندارد” از اساس غلط است. هرچند اعتیاد فیزیکی آن ممکن است به شدتِ موادی مانند هروئین نباشد، اما «اعتیاد روانی» و «وابستگی» به آن بسیار قدرتمند است؛ یعنی فرد احساس می‌کند بدون مصرف آن، دیگر نمی‌تواند آرام باشد، بخوابد، یا از چیزی لذت ببرد.

هویت اجتماعی و فشار همسالان

در دوران نوجوانی، مهم‌ترین نیاز روانی، «احساس تعلق» است. نوجوان حاضر است برای پذیرفته شدن در گروه همسالان، دست به کارهای پرخطری بزند. وقتی مصرف گل در یک گروه دوستی “باحال” یا نشانه‌ی “بزرگ شدن” تلقی شود، “نه” گفتن به آن می‌تواند به معنای طرد شدن از گروه باشد. مصرف گل به یک بلیط ورود به برخی جمع‌ها و بخشی از هویت اجتماعی فرد تبدیل می‌شود، و این آغازگر چرخه‌ای است که خارج شدن از آن به تنهایی بسیار دشوار است.

زیر پوستِ “های” بودن: گل با مغز نوجوان چه می‌کند؟

اگر مصرف گل واقعاً بی‌خطر بود، ما امروز شاهد این حجم از افت تحصیلی، بی‌انگیزگی و مشکلات روان‌پزشکی در مراجعین جوان خود نبودیم. بزرگترین قربانی مصرف گل در سنین پایین، مغزی است که هنوز کامل نشده است.

مغزِ در حال ساخت: چرا نوجوانان آسیب‌پذیرترین گروه هستند؟

مغز انسان تا اواسط دهه بیست زندگی (حدود ۲۵ سالگی) در حال توسعه و «سیم‌کشی» نهایی است. مهم‌ترین بخشی که دیرتر از همه کامل می‌شود، «قشر پیش‌پیشانی» (Prefrontal Cortex) است. این بخش، مدیرعامل مغز شماست؛ مسئول تصمیم‌گیری منطقی، قضاوت، کنترل تکانه‌ها و برنامه‌ریزی برای آینده. مصرف مداوم THC در دوران نوجوانی، مستقیماً این فرآیند ساخت‌وساز را مختل می‌کند. این مانند آن است که در حین ساخت یک ساختمان، مصالح اصلی را دستکاری کنید. نتیجه، ساختمانی است که شاید در ظاهر سالم باشد، اما پایه‌های سستی دارد.

تله‌ی دوپامین و اعتیاد روانی

چرا گل “حال” می‌دهد؟ چون باعث ترشح ناگهانی و مصنوعی دوپامین (هورمون لذت) می‌شود. مغز به این سطح بالای دوپامین عادت می‌کند. به مرور زمان، مغز برای رسیدن به همان سطح از لذت، به THC بیشتری نیاز پیدا می‌کند (تحمل). از آن بدتر، توانایی مغز برای تولید دوپامین به صورت طبیعی و در پاسخ به لذت‌های واقعی (مانند ورزش، موفقیت تحصیلی، یا یک گفتگوی خوب) کاهش می‌یابد. همه‌چیز در مقایسه با “های” بودن، کسل‌کننده و بی‌معنی به نظر می‌رسد.

سندرم بی‌انگیزگی (Amotivational Syndrome)

این دقیقاً همان نقطه‌ای است که “حال واقعی” شروع به سوختن می‌کند. «سندرم بی‌انگیزگی» یک عارضه روانپزشکی شناخته‌شده ناشی از مصرف مداوم گل است. فرد به تدریج نسبت به همه‌چیز بی‌تفاوت می‌شود. اهداف، رویاها، درس، کار، و روابط، همگی اهمیت خود را از دست می‌دهند. انرژی و اراده‌ای برای دنبال کردن کارهای روزمره باقی نمی‌ماند. این یک تنبلی ساده نیست؛ یک تغییر شیمیایی عمیق در ساختار انگیزشی مغز است.

بهای این آرامش: وقتی حالِ واقعی می‌سوزد

آرامشی که از مصرف گل به دست می‌آید، یک وام با بهره‌ی بسیار سنگین است. هزینه‌های این آرامش مصنوعی، اغلب در بلندمدت و زمانی که آسیب جدی وارد شده، خود را نشان می‌دهد.

از اضطراب پنهان تا روان‌پریشی (سایکوز)

بسیاری از جوانان مصرف گل را برای «درمان اضطراب» خود شروع می‌کنند. اما حقیقت این است که گل، اضطراب را درمان نمی‌کند؛ آن را «ماسک» می‌زند و به تعویق می‌اندازد. پس از تمام شدن اثر ماده، اضطراب با شدتی بیشتر بازمی‌گردد و فرد را برای مصرف مجدد، محتاج‌تر می‌کند. اما خطر بزرگتر جای دیگری است: مصرف گل، به خصوص در افرادی که زمینه‌ی ژنتیکی دارند، می‌تواند ماشه‌ی بیماری‌های روانی بسیار جدی مانند «روان‌پریشی» (سایکوز) و اسکیزوفرنی را بکشد. ما در کلینیک، جوانانی را می‌بینیم که پس از مصرف سنگین گل، دچار حملات پارانویا (سوءظن شدید)، توهم و هذیان شده‌اند؛ تجربیاتی که می‌تواند تا آخر عمر با آن‌ها بماند.

حافظه‌ی سوخته و افت تحصیلی

تأثیر THC بر «حافظه کوتاه‌مدت» قطعی و اثبات‌شده است. نوجوان نمی‌تواند اطلاعات جدیدی را که سر کلاس یاد می‌گیرد، به درستی در حافظه‌ی بلندمدت خود ثبت کند. تمرکز کردن روی یک پاراگراف کتاب درسی غیرممکن می‌شود. نتیجه‌ی مستقیم آن، افت تحصیلی شدید است؛ نه به دلیل کمبود هوش، بلکه به دلیل اختلال مستقیم در ابزارهای یادگیری مغز.

“من معتاد نیستم، فقط تفریحیه!”

روانشناسی «انکار» در مصرف‌کنندگان جوان بسیار قوی است. آن‌ها مرز باریک بین مصرف تفریحی و وابستگی را نمی‌بینند. مصرفی که از “آخر هفته‌ها” شروع شد، به “هر شب” و سپس به “هر روز” و در نهایت به “نمی‌توانم بدون آن روز را شروع کنم” تبدیل می‌شود. زمانی که فرد متوجه می‌شود کنترل اوضاع از دستش خارج شده، اغلب دیر است و وابستگی روانی شکل گرفته است.

والدین و اطرافیان: از سرزنش تا حمایت (راهنمای عملی)

اگر شما به عنوان والدین، نگران فرزندتان هستید، وحشت کردن و سرزنش کردن، اولین واکنش طبیعی است، اما بدترین راهکار ممکن است.

نشانه‌هایی که باید جدی بگیرید

مراقب این تغییرات باشید: افت ناگهانی و غیرقابل توجیه نمرات، تغییر حلقه‌ی دوستان، بی‌انگیزگی شدید و رها کردن سرگرمی‌های مورد علاقه، قرمزی مداوم چشم‌ها، بوی خاص و شیرین شبیه به گیاه سوخته روی لباس‌ها، پنهان‌کاری، و نوسانات خلقی شدید (از شادی زیاد به پرخاشگری).

چگونه گفتگو کنیم؟ (جایگزینی بازجویی با کنجکاوی همدلانه)

اگر با خشم و اتهام وارد شوید (“می‌دونم داری می‌کشی! تو معتاد شدی!”)، نوجوان شما بلافاصله وارد لاک دفاعی می‌شود. به جای بازجویی، از کنجکاوی همدلانه استفاده کنید. در زمانی که هر دو آرام هستید، بگویید: “متوجه شدم اخیراً خیلی بی‌حوصله‌ای و انگار چیزی خوشحالت نمی‌کنه. چیزی هست که نگرانت کرده باشه یا بخوای در موردش حرف بزنی؟ من اینجام که کمکت کنم، نه قضاوتت.”

«نه» گفتن به عادی‌سازی

خطرناک‌ترین واکنش والدین این است که موضوع را “اقتضای سن” بدانند و از آن عبور کنند. شما باید با قاطعیت اما با آرامش، موضع خود را مشخص کنید که مصرف مواد در خانه شما پذیرفته‌شده نیست، نه به دلیل یک قانون خشک، بلکه چون شما نگران سلامت مغز و آینده‌ی او هستید.

نتیجه‌گیری: حالِ واقعی، ساختنی است نه کشیدنی!

آرامش و حال خوب واقعی، یک دستاورد درونی است. آرامش واقعی از طریق ساختن مهارت‌های مقابله با استرس، ایجاد روابط سالم و عمیق، و تلاش برای رسیدن به اهداف به دست می‌آید. «گل» و هر ماده‌ی دیگری، یک راه‌حل موقت و مصنوعی برای یک مشکل دائمی (مانند اضطراب یا احساس پوچی) است که در نهایت، خود به مشکلی به مراتب بزرگتر تبدیل می‌شود.

اگر شما به عنوان یک جوان احساس می‌کنید در این چرخه گیر افتاده‌اید و کنترل زندگی‌تان از دستتان خارج شده، یا شما به عنوان والدین، نگران آینده فرزند خود هستید، بدانید که این یک مرحله‌ی گذرا یا یک شوخی ساده نیست. متخصصان ما در کلینیک روانشناسی آفتاب که به طور تخصصی در حوزه نوجوانان و وابستگی به مواد کار می‌کنند، آماده‌اند تا به شما کمک کنند. قبل از اینکه این آرامش مصنوعی، فرصت‌های واقعی، روابط ارزشمند و پتانسیل‌های درخشان زندگی شما را بسوزاند، برای دریافت مشاوره (حضوری یا آنلاین) و پس گرفتن «حال واقعی» خود اقدام کنید.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مقالات

برای رزرو نوبت فرم زیر را پر کنید

برای دریافت اطلاعات بیشتر و رزرو نوبت با ما تماس  بگیرید.