چرا نوجوانان از مدرسه رفتن گریزان هستند؟

دلیل مدرسه نرفتن نوجوانان
فهرست مطالب
کلینیک روانشناسی آفتاب در کنار شماست

در صورت نیاز به مشاوره و تراپی، همین الان با ما تماس بگیرید تا مناسب‌ترین رویکرد و متخصص را به شما معرفی کنیم!

با شروع سال تحصیلی جدید، بسیاری از والدین و معلمان با این واقعیت مواجه می‌شوند که نوجوانانشان علاقه‌ای به مدرسه رفتن نشان نمی‌دهند. در حالی که دلیل این بی‌میلی بسیار متنوع است، عواملی همچون فشار والدین، رقابت ناسالم و حتی تأثیر تفکر مهاجرت در میان نوجوانان مطرح می‌شوند. در این مطلب به بررسی عواملی که باعث دوری نوجوانان از مدرسه شده است، پرداخته و نکاتی از دیدگاه روانشناسان نوجوان ارائه خواهیم داد.

والدین سختگیر و فشار برای کسب نمره بالا

یکی از دلایل اصلی بی‌میلی نوجوانان به مدرسه رفتن، فشارهایی است که از سوی والدین برای کسب نمرات بالا به آن‌ها وارد می‌شود. بسیاری از والدین با نیت خیرخواهانه می‌خواهند فرزندانشان بهترین عملکرد را داشته باشند و در آینده موفق شوند، اما گاهی این فشارها به اضطراب و استرس زیادی در دانش‌آموزان منجر می‌شود. انتظارات بالا، انتقادهای مداوم و مقایسه با سایر هم‌کلاسی‌ها، باعث می‌شود نوجوانان احساس کنند که هیچ‌وقت کافی نیستند.

در محیطی که نمره‌محوری غالب است، نوجوانان به جای تمرکز بر یادگیری و رشد شخصی، بیشتر نگران این هستند که چگونه بتوانند نمره‌ای خوب بگیرند و والدین خود را راضی کنند. این رویکرد نمره‌محور نه تنها انگیزه‌های درونی آن‌ها را برای یادگیری از بین می‌برد، بلکه می‌تواند اعتماد به نفس آن‌ها را کاهش دهد و منجر به احساس ناامیدی و بی‌ارزشی شود.

از طرفی، والدینی که به جای توجه به نقاط قوت و علایق فردی فرزندشان، تنها بر نتایج درسی تمرکز می‌کنند، ممکن است ناخواسته فضایی ایجاد کنند که نوجوان به جای علاقه به یادگیری، از مدرسه به عنوان مکانی پر از استرس و اضطراب یاد کند.

مدارس سختگیر و اضطراب بالای تحصیل

مدارس سختگیر، به ویژه مدارسی مانند تیزهوشان و مدارس معتبر، اغلب فضایی را ایجاد می‌کنند که به جای ترویج یادگیری، بیشتر بر رقابت و نمره‌محوری تمرکز دارند. این مدارس به دلیل تمرکز زیاد بر نتایج و موفقیت‌های تحصیلی، فشار مضاعفی را بر دانش‌آموزان وارد می‌کنند. بسیاری از نوجوانانی که در این مدارس تحصیل می‌کنند، همواره نگران این هستند که نتوانند به انتظارات بالای معلمان و مدرسه پاسخ دهند. این امر باعث می‌شود که اضطراب و استرس آن‌ها به شکل قابل‌توجهی افزایش یابد.

یکی از مشکلات عمده در این مدارس، رقابت ناسالم میان دانش‌آموزان است. دانش‌آموزانی که در این محیط‌ها تحصیل می‌کنند، ممکن است بیشتر از اینکه به یادگیری و رشد شخصی خود توجه کنند، نگران این باشند که نمرات بالاتری نسبت به همکلاسی‌های خود کسب کنند. این رقابت نابرابر نه تنها باعث از دست رفتن لذت یادگیری می‌شود، بلکه به استرس مزمن، کاهش اعتماد به نفس و حتی فرسودگی تحصیلی منجر می‌گردد.

همچنین، ترس از ناکامی در آزمون‌های ورودی دانشگاه‌ها، به‌ویژه کنکور، یکی دیگر از عواملی است که فشار روانی زیادی بر نوجوانان وارد می‌کند. دانش‌آموزانی که در مدارس تیزهوشان تحصیل می‌کنند، از همان ابتدا با این ایده مواجه هستند که موفقیت تنها از طریق ورود به دانشگاه‌های معتبر و کسب نمرات بالا حاصل می‌شود. این نگرش نه تنها مسیر تحصیلی آن‌ها را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، بلکه بر سلامت روانی آن‌ها نیز تأثیرات منفی عمیقی می‌گذارد.

درس‌های بی‌محتوا و محیط‌های کسل‌کننده

یکی از شکایات اصلی نوجوانان از مدرسه، محتوای آموزشی کسل‌کننده و بی‌معنایی است که هیچ ارتباطی با زندگی روزمره یا علایق آن‌ها ندارد. بسیاری از دانش‌آموزان احساس می‌کنند که دروس ارائه‌شده نه تنها جالب نیستند، بلکه هیچ کاربرد عملی در زندگی آینده آن‌ها ندارند. این احساس باعث می‌شود که علاقه آن‌ها به یادگیری به شدت کاهش یابد و مدرسه برایشان به مکانی کسل‌کننده و بی‌انگیزه تبدیل شود.

از سوی دیگر، فضای مدرسه‌ها نیز معمولاً شادی و خلاقیت را ترویج نمی‌دهد. بسیاری از مدارس به جای ایجاد محیط‌هایی که به دانش‌آموزان فرصت تجربه کردن و یادگیری به شیوه‌های جدید و متنوع را بدهند، بر آموزش‌های سنتی و تئوری محور تمرکز دارند. این امر باعث می‌شود که نوجوانان احساس کنند در یک محیط خشک و بی‌روح گرفتار شده‌اند که بیشتر به جای رشد فکری، به تکرار مطالب از بر شده می‌پردازد.

نبود برنامه‌های شاد و تفریحی در مدارس نیز یکی دیگر از عوامل بی‌علاقگی نوجوانان به مدرسه است. دانش‌آموزان نیاز دارند که علاوه بر دروس علمی، زمانی برای استراحت، تفریح و بیان خلاقیت‌های خود داشته باشند. با این حال، بسیاری از مدارس به این نیازها بی‌توجهی می‌کنند و تمام تمرکز خود را بر یادگیری دروس آکادمیک و نمره‌محوری می‌گذارند. این عدم تعادل بین یادگیری و لذت باعث می‌شود که مدرسه برای نوجوانان جذابیت خود را از دست بدهد.

فشار اجتماعی و رقابت ناسالم میان دانش‌آموزان

از دیگر دلایل عمده‌ای که باعث بی‌علاقگی نوجوانان به مدرسه می‌شود، فشار اجتماعی و رقابت ناسالم میان آن‌هاست. در بسیاری از مدارس، دانش‌آموزان نه تنها از طرف والدین و معلمان تحت فشار هستند، بلکه از طرف همسالان خود نیز احساس رقابت می‌کنند. این رقابت می‌تواند به جای ارتقاء روحیه همکاری و دوستی، به ایجاد حسادت، تنش و دشمنی بین دانش‌آموزان منجر شود.

در چنین محیطی، دانش‌آموزان به جای تمرکز بر یادگیری و لذت بردن از وقت‌گذرانی با دوستان، به دنبال پیشی گرفتن از یکدیگر هستند. مقایسه مداوم نمرات، رتبه‌ها و موفقیت‌ها باعث می‌شود که نوجوانان به جای قدردانی از تلاش‌های خود، همیشه احساس ناکافی بودن کنند. این احساس ناکارآمدی می‌تواند منجر به کاهش اعتماد به نفس و انگیزه در آنان شود.

علاوه بر این، چشم و هم‌چشمی نسبت به مسائل مادی نیز نقش مهمی در ایجاد استرس و فشار اجتماعی دارد. دانش‌آموزان نه تنها از نظر تحصیلی، بلکه از نظر لباس‌ها، وسایل، تفریحات و حتی عضلات بدن خود در محیط‌های ورزشی با یکدیگر رقابت می‌کنند. این نوع رقابت ناسالم، به جای ایجاد دوستی و همبستگی، باعث ایجاد فاصله میان آن‌ها می‌شود و محیط مدرسه را از مکانی برای رشد اجتماعی به محلی برای تنش و استرس تبدیل می‌کند.

نتیجه این نوع فشارهای اجتماعی، عدم لذت بردن از بودن در مدرسه و احساس بیگانگی در میان همسالان است. دانش‌آموزانی که با این نوع فشارها مواجه می‌شوند، به تدریج علاقه خود را به مدرسه از دست می‌دهند و به دنبال راه‌هایی برای فرار از این محیط رقابتی و پرتنش می‌گردند.

تأثیر فکر مهاجرت بر انگیزه تحصیل

در سال‌های اخیر، تمایل به مهاجرت در میان نوجوانان ایرانی به شدت افزایش یافته و این موضوع به یکی از دلایل اصلی بی‌میلی آن‌ها به مدرسه رفتن تبدیل شده است. بسیاری از نوجوانان معتقدند که تحصیلات در ایران برای آینده آن‌ها سودمند نخواهد بود و به همین دلیل انگیزه‌ای برای تلاش و ادامه تحصیل در سیستم آموزشی فعلی ندارند. آن‌ها به این باور رسیده‌اند که مهاجرت به کشورهایی با امکانات آموزشی و شغلی بهتر، کلید موفقیت است و در نتیجه از همان ابتدا به درس‌ها و نمرات مدرسه اهمیت کمتری می‌دهند.

یکی از دلایلی که این تفکر در میان نوجوانان رواج پیدا کرده، نگرش عمومی جامعه و رسانه‌ها نسبت به مهاجرت است. آن‌ها اغلب مهاجرت را به عنوان راهی ساده و تضمینی برای دست‌یابی به رفاه و موفقیت تصور می‌کنند، بدون اینکه به چالش‌ها و پیچیدگی‌های این فرآیند فکر کنند. این تصور نادرست باعث می‌شود که نوجوانان به جای تمرکز بر تحصیلات و مهارت‌آموزی در داخل کشور، به دنبال راه‌هایی برای مهاجرت باشند.

از سوی دیگر، بسیاری از نوجوانانی که واقعاً به مهاجرت فکر می‌کنند، حتی اگر مهارت‌ها و توانایی‌های لازم را داشته باشند، دل به تحصیلات در داخل کشور نمی‌دهند. آن‌ها معتقدند که سیستم آموزشی فعلی نمی‌تواند نیازهای آن‌ها را برآورده کند و در نتیجه انگیزه‌ای برای شرکت در کلاس‌ها و یادگیری ندارند. این نگرش به تدریج باعث می‌شود که آن‌ها مدرسه را بی‌فایده بدانند و از آن دوری کنند.

در نهایت، تب مهاجرت به یک عامل مهم در کاهش انگیزه نوجوانان برای تحصیل تبدیل شده است. بسیاری از دانش‌آموزان به جای اینکه به یادگیری و رشد فردی خود اهمیت بدهند، تنها به دنبال راهی برای خروج از کشور هستند.

نبود مهارت‌آموزی و اهداف واقعی در تحصیل

یکی دیگر از عواملی که نوجوانان را از مدرسه رفتن دلسرد می‌کند، نبود تمرکز بر مهارت‌آموزی و اهداف واقعی در نظام آموزشی است. بسیاری از دانش‌آموزان احساس می‌کنند که محتوای آموزشی مدارس، ارتباط مستقیمی با نیازها و چالش‌های زندگی واقعی آن‌ها ندارد. دروس ارائه‌شده بیشتر بر تئوری‌ها و مفاهیم آکادمیک متمرکز است و کمتر به جنبه‌های عملی و مهارت‌های موردنیاز برای زندگی و آینده شغلی آن‌ها پرداخته می‌شود.

در سیستم‌های آموزشی موفق دنیا، دانش‌آموزان نه تنها مفاهیم تئوری را یاد می‌گیرند، بلکه در کنار آن مهارت‌های عملی و کاربردی نیز کسب می‌کنند که به آن‌ها کمک می‌کند تا در دنیای واقعی بهتر عمل کنند. اما در بسیاری از مدارس ما، این جنبه از آموزش نادیده گرفته می‌شود و دانش‌آموزان مجبورند که زمان خود را صرف یادگیری مطالبی کنند که شاید هیچ‌وقت در زندگی روزمره به کارشان نیاید.

نبود مهارت‌آموزی در مدارس باعث می‌شود که نوجوانان انگیزه‌ای برای ادامه تحصیل نداشته باشند، زیرا نمی‌توانند ارتباطی بین درس‌هایی که می‌خوانند و زندگی واقعی خود برقرار کنند. در نتیجه، آن‌ها به جای اینکه با اشتیاق به مدرسه بروند و در کلاس‌ها شرکت کنند، به دنبال فعالیت‌هایی هستند که بتوانند مستقیماً مهارت‌های لازم برای آینده شغلی و زندگی شخصی خود را بیاموزند.

همچنین، تأکید بیش از حد بر نمره‌محوری و آزمون‌های سنتی، فرصت یادگیری خلاقانه و مبتنی بر مهارت را از دانش‌آموزان می‌گیرد. آن‌ها به جای تمرکز بر توسعه مهارت‌هایی که می‌تواند به رشد فردی و شغلی‌شان کمک کند، بیشتر به دنبال حفظ مطالب برای گرفتن نمرات بالا هستند. این رویکرد باعث می‌شود که آن‌ها به مرور زمان علاقه خود را به یادگیری از دست بدهند و مدرسه را مکانی برای هدر دادن زمان ببینند.

در نهایت، بدون هدف‌گذاری صحیح و توجه به مهارت‌آموزی، نوجوانان دلیلی برای حضور فعال در مدرسه نمی‌بینند و این مسئله می‌تواند تأثیرات منفی عمیقی بر آینده تحصیلی و حرفه‌ای آن‌ها داشته باشد.

نتیجه‌گیری

با توجه به عوامل متعددی که باعث بی‌علاقگی نوجوانان به مدرسه می‌شوند، از فشارهای تحصیلی و اجتماعی گرفته تا نبود محتوای آموزشی جذاب و کاربردی، نیاز است که به این موضوع به شکلی جدی و همه‌جانبه پرداخته شود. اصلاح نگرش والدین، تغییر در سیستم آموزشی به سمت مهارت‌آموزی و ایجاد فضایی شاد و خلاق در مدارس می‌تواند به بازگشت علاقه و انگیزه نوجوانان به تحصیل کمک کند. در نهایت، رسیدگی به سلامت روانی و عاطفی نوجوانان و ایجاد تعادل بین نیازهای تحصیلی و اجتماعی آن‌ها، از جمله مهم‌ترین اقداماتی است که می‌تواند آینده‌ای روشن‌تر برای آن‌ها رقم بزند.

اگر شما هم به دنبال راه‌حلی برای رفع مشکلات تحصیلی و روانی نوجوان خود هستید، می‌توانید نوبت مشاوره تخصصی نوجوان را رزرو کنید و با مشاوران مجرب ما در این زمینه گفتگو کنید. برای رزرو نوبت، همین حالا اقدام کنید و به بهبود وضعیت تحصیلی و روحی فرزندتان کمک کنید.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دریافت اطلاعات بیشتر و رزرو نوبت تماس بگیرید!

اگر برای شروع مشاوره یا روان‌درمانی سوالی دارید، فرم زیر رو پر کنید تا همکاران ما با شما تماس بگیرند.

همین الان برای رزرو نوبت اقدام کنید!