همانندسازی فرافکنانه

همانند سازی فرافکنانه - توضیح دقیق به همراه مثال
فهرست مطالب
کلینیک روانشناسی آفتاب در کنار شماست

در صورت نیاز به مشاوره و تراپی، همین الان با ما تماس بگیرید تا مناسب‌ترین رویکرد و متخصص را به شما معرفی کنیم!

در موقعیت های ناراحت کننده با دیگران، گاهی تشخیص اینکه این ناراحتی از سمت ماست یا آنها، دشوار است.

چه کسی تجربه برخورد با فردی را نداشته است که از او هراس داشته باشیم؟ من در مورد فردی که آشکارا توهین آمیز یا ناامیدکننده است صحبت نمی کنم. اشاره ام به نوعی از تعامل است که ممکن است مشکل یا تعارض واضحی در آن وجود نداشته باشد، اما در عین حال فرد را ناراحت و مضطرب می کند. نمی توانیم علت این ناراحتی را به طور قطع مشخص کنیم – که این موضوع آن را بیش از پیش آزاردهنده می سازد. ممکن است دیگر مانند خود همیشگی مان رفتار نکنیم. به نظر می رسد پیدا کردن راهی سازنده برای خروج از این موقعیت های ناخوشایند اگر نگوییم غیرممکن، بسیار دشوار است. روانکاوی مفاهیم متعددی برای توصیف این وضعیت دارد. یکی از آنها “همانندسازی فرافکنانه” نامیده می شود.

همانندسازی فرافکنانه (Projective Identification) اولین بار توسط روانکاو، ملانی کلاین، معرفی شد. این فرآیند چنین عمل می کند: شخص الف احساسی دارد که ترجیح می دهد از آن اجتناب کند، بنابراین آن را به صورت ناخودآگاه روی شخص ب فرافکنی می کند. اغلب اوقات، این فرافکنی شکست می خورد، زیرا فرد مقابل از “پذیرش” آن امتناع می کند. با این حال، در برخی موارد، شخص ب با فرافکنی شخص الف، هم‌صدایی کرده یا به نحوی با آن همذات‌پنداری می کند و در نتیجه به شیوه هایی عمل یا احساس می کند که ترکیبی از فرافکنی شخص الف و احساسات شخص ب است. این همانجایی است که ما با همانندسازی فرافکنانه مواجه می شویم.

در صورت نیاز به مشاوره فردی می‌توانید از مختصصان ما در کلینیک روانشانسی آفتاب کمک بگیرید.

یک مثال از همانندسازی فرافکنانه

علی یک مربی شخصی موفق است که عاشق کارش است. او به افراد بی شماری کمک کرده تا به اهداف تناسب اندام خود برسند. شاگرد جدید او، نیما، می خواهد وزن خود را کم کند و قدرت عضلات مرکزی بدنش را افزایش دهد.

پس از اولین جلسه شان، نیما چندین پیامک برای علی فرستاد. علی به آنها پاسخ داد، اما نسبت به نیازهای نیما کمی احساس فشار کرد. در جلسه دوم، نیما عبوس به نظر می رسید. او همچنین هیچ یک از تغییراتی را که علی پیشنهاد کرده بود انجام نداده بود.

علی از کمبود اشتیاق نیما ناامید شد. او همچنین تمایل داشت اگر شاگردانش پیشرفت نمی کردند خودش را سرزنش کند و فکر کند که آیا کار اشتباهی انجام می‌دهد. در طول جلسه دومشان، علی احساس ناراحت کننده ای را تجربه کرد: او می خواست جلسه تمام شود. او سعی کرد این احساس را نادیده بگیرد و نیما را تشویق کرد به تلاشش ادامه دهد.

او بعداً یک پیامک طولانی از نیما دریافت کرد که می گفت احساس نمی کند جلسات به او کمک می کند، که فکر می کند علی “فقط مثل یک اسکناس به من نگاه می کند” و این که نیاز دارد با فرد دیگری کار کند. علی این سوال برایش پیش آمد که آیا واقعاً به مراجعانش به چشم اسکناس نگاه می کند – احساسی که معمولاً با دیگر مراجعانش نداشت. او احساس گیجی می کرد – مطمئن نبود که چه اتفاقی در رابطه با نیما اشتباه پیش رفته و در مورد رفتارهای خودش نیز مطمئن نبود.

آیا می تواند این موردی از همانند سازی فرافکنانه باشد؟ بیایید مراحل را مرور کنیم.

کلینیک روانشناسی آفتاب در کنار شماست

در صورت نیاز به مشاوره و تراپی، همین الان با ما تماس بگیرید تا مناسب‌ترین رویکرد و متخصص را به شما معرفی کنیم!

گام اول: نامگذاری احساس

علی به درمانگرش گفت: «احساس می‌کنم هیچ کاری را درست انجام نمی‌دهم». این گام اول است. با این حال، اغلب ما به احساسات ناراحت‌کننده در همان لحظه که در حال رخ دادن هستند، توجه نمی‌کنیم. به جای اینکه متوجه شویم مضطرب یا ناامید هستیم، ممکن است پرخاش کنیم یا بدون هیچ دلیل مشخصی دردی در معده یا گردن را تجربه کنیم. اگر احساس می کنید حال مناسبی ندارید، برای لحظه‌ای توقف کنید و به احساسات درونی‌تان توجه کنید.

گام دوم: احساسات خود را بپذیرید و خودتان را قضاوت نکنید

به خودتان این آزادی را بدهید که احساسات‌تان را، هر چه که باشند، تجربه کنید. این کار می تواند دشوار باشد، به خصوص اگر یک احساس با تصویری که دوست دارید از خودتان داشته باشید، مطابقت نداشته باشد. به عنوان مثال، افرادی که انگیزه کمک به دیگران را دارند، به مفید بودن خود افتخار می کنند.

اگر چنین فردی هنگام تلاش برای کمک به کسی تجربه منفی داشته باشد، ممکن است این احساسات بد را نادیده گرفته و سرکوب کند. علی برای اینکه از وقت گذراندن با شاگردش لذت نبرده بود، احساس بدی نسبت به خودش داشت. به خودش می‌گفت: “یک مربی واقعاً دلسوز نباید اینطور فکر کند.” درمانگرش به علی گفت که او فرد بدی نیست چون نمی خواست به نیما کمک کند. وقتی قضاوت کردن خودش را متوقف کرد، توانست تجربه خودش را درک کند و بهتر بفهمد که نیما احساسات نابسنده و بی‌کفایتی خودش را روی او فرافکنی می کرده است.

گام سوم: احساسات به مثابه داده

هنگامی که احساس خود را نامگذاری کردید و از قضاوت کردن خود دست کشیدید، می توانید بپرسید: “این احساس به من چه می گوید؟” به بیان ساده، این احساس در تعامل بین شما و شخص دیگر ایجاد شده است. این احساس شامل اطلاعاتی درباره شما و همچنین درباره شخص مقابل است. این اطلاعات ارزشمند هستند.

علی از این که داشت کار را درست انجام نمی داد فاصله گرفت – و سپس متوجه چیزی مهم شد. آنچه او درباره خودش حس می کرد، در واقع انعکاسی از احساس شاگردش نسبت به خودش بود: ناخواستنی، ناامید و تردید داشتن نسبت به انگیزه‌های خودش. همینطور که علی احساساتش را شناسایی کرد و پذیرفت و به اطلاعات موجود توجه کرد، احساس ناراحتی و حالت تدافعی را کنار گذاشت. سپس، او قادر شد به شکل بهتری که نیما نیاز داشت، او را درک کند و به او کمک کند؛ شکلی از ارتباط یا درخواست کمک که نیما نمی توانست آن را به طور مستقیم بیان کند.

علی برای هماهنگی ملاقات بعدی به نیما پیام داد. او کمی بیشتر درباره نیما آموخت و متوجه شد که ماجرا فراتر از صرفا از دست دادن چند کیلو وزن و تقویت عضلات مرکزی بدنش است. او همچنین نسبت به ظاهر خود احساس ناامیدی داشت. چیزی که نیما به واقع می خواست اما نمی توانست بگوید یا نمی دانست چگونه مطرح کند، این بود که می خواست در زندگی شخصی خود احساس جذابیت و اعتماد به نفس کند. هنگامی که علی این موضوع را فهمید و نیما احساس درک شدن کرد، او توانست توصیه های علی را بدون نیاز به مکانیسم دفاعی همانندسازی فرافکنانه دنبال کند.

کلینیک روانشناسی آفتاب در کنار شماست

در صورت نیاز به مشاوره و تراپی، همین الان با ما تماس بگیرید تا مناسب‌ترین رویکرد و متخصص را به شما معرفی کنیم!

مراحل همانند سازی فرافکنانه

همانندسازی فرافکنانه شامل سه مرحله‌ است:

درمرحله اول شخص، بخش‌های ناخوشایند خود (Self)اش را به شخص دیگری فرافکنی می‌کند. در مرحله‌ی دوم به گونه‌ای رفتار می‌کند که شخص دریافت‌کننده با فرافکنی همانندسازی کند و در مرحله‌ی سوم شخص دریافت کننده را به نحوی وادار می‌کند تا بر اساس این همانندسازی دست به عمل بزند.

برای مثال: من از مادرم خشمگین هستم. چون برایم پذیرش این خشم مشکل است آن را از خود، و یا بخش‌های خوب ِ خودم جدا می‌کنم (دوپاره‌سازی) (spliting),  و سپس به بیرون از خودم پرتاب می‌کنم یعنی احساس خشم را به او فرافکنی می‌کنم (فکر می‌کنم که او از من عصبانی است) و سپس به نحوی رفتار می‌کنم که از من خشمگین شود و بر اساس این خشم دست به عملی پرخاشگرانه و خشن بزند که در نهایت تاییدی‌ست بر فرض اولیه‌ي من (او از من عصبانی است). توجه داشته باشید که تمام مراحل فوق در سطحی ناهشیار رخ می‌دهند و شخص فرافکن از آنها آگاه نیست.

مکانیسم دفاعی یا شکلی از ارتباط؟

 عموما همانندسازی فرافکنانه را تنها یک مکانیزم دفاعی قلمداد می‌کنند در حالیکه می‌توان آن را شکلی از ارتباط و مدلی بسیار ابتدایی از روابط ابژه و همچنین مسیری در راستای تحول روان‌شناختی تلقی کرد.

تمامی این چهار عملکرد در زمینه‌ی تلاش‌های ابتدایی نوزاد برای درک، سازماندهی و مدیریت تجربیات درونی و بیرونی‌‌اش و همچنین ارتباط با محیطش شکل می‌گیرند. دنیای ذهنی نوزاد و کودک دنیایی کاملا تخیلی و فانتزی‌گونه است. در تخیل نوزاد، اینکه او قسمت‌های ناخوشایند درونش را به بیرون و به جان شخص دیگری بیندازد ممکن و منطقی به نظر می‌رسد. با گذر سالها این مکانیزم‌ تقریبا به همان شکل فانتزی‌گونه و ابتدایی خود در ناهشیار ما باقی می‌ماند و به فعالیت خود ادامه می‌دهد.

نوزاد در ابتدای زندگی با حجم عظیمی از محرک‌های پیچیده، گیج‌کننده و ترسناک روبروست. به اعتقاد وینیکات به کمک یک مادر به قدر کافی خوب ، نوزاد کم‌کم تجربیاتش را سازماندهی می‌کند. دراین روند او به اهمیت جدا کردن تجربیات خوب و خوشایند از تجربیات دردناک و ناخوشایند پی می‌برد. این مدل از جداسازی به اصل اساسی سازماندهی و دفاع‌های نوزاد در آن برهه از زندگی تبدیل می‌شود (که گاه ممکن است تا بزرگسالی نیز ادامه یابد و در این موقعیت دیگر بیمارگون یا پاتولوژیک تلقی می‌شود.).

در این راستا نوزاد دو نوع فانتزی ایجاد می‌کند یکی فانتزی فرافکنانه که در آن از شر قسمت‌های بدِ خود رها می‌شود و آن را در درون دیگری قرار می‌دهد و دومی فانتزی درون‌فکنانه که در آن قسمت‌هایی از دیگری را درون‌فکنی می‌کند. این شیوه تفکر به نوزاد کمک می‌کند تا بتواند آنچه را که به لحاظ روان‌شناختی خوب است، از آنچه گمان می‌کند بد و خطرناک است جدا کرده و ایمن نگه دارد. تمامی این تلاش‌های نوزاد در زمینه رابطه‌ی دوتایی او و مادر اتفاق می‌افتد.

کلینیک روانشناسی آفتاب در کنار شماست

در صورت نیاز به مشاوره و تراپی، همین الان با ما تماس بگیرید تا مناسب‌ترین رویکرد و متخصص را به شما معرفی کنیم!

نمونه ای از عملکرد همانندسازی فرافکنانه در رابطه مادر و کودک

تصور کنید کودکی از مادر خود که گاهی او را ناکام و یا با خواست‌های او مخالفت می‌کند، خشمگین است. فانتزی ناخودآگاه نابودی مادر را در سر دارد و ازین میل به نابودی مادر نیز وحشت کرده است.

کودک ممکن است چنین امیال مخربی را از خود جدا و به طور ناهشیار به مادر فرافکنی کرده و در تعامل واقعی با او احساساتی را در مادر ایجاد کند. احساساتی مبنی بر اینکه او (مادر) موجود بی‌رحم و خودخواهی است که میل به نابودی مانعی که میان او و خواسته‌هایش قرار می‌گیرد دارد. برای مثال کودک ممکن است برای انجام تعداد زیادی از فعالیت‌های روزمره از جمله لباس پوشیدن، دستشویی رفتن، مسواک زدن، به خواب رفتن، غذا خوردن و… رفتارهای لجبازانه از خود بروز دهد و مادر به شکلی غیرواقع‌گرایانه احساسی از خشمی ناکام شده و آماده برای کشتن این موجودی که در مقابل تمایلات او می‌ایستد، را در درون خود حس می‌کند.

واکنش مادری که تعارضات شخصی حل نشده دارد به همانندسازی فرافکنانه

تحمل این احساسات برای مادری که قبلا تعارضات شخصی‌اش را با امیال خشن و ویرانگرانه حل نکرده باشد، مشکل است. چنین مادری ممکن است وحشت کند و با کناره‌گیری از کودک و اجتناب از لمس او، با این احساسات مقابله کن. حتی ممکن است رفتارهای خشن و آزارگرانه از خود بروز دهد یا به شکل خطرناکی نسبت به کودک بی‌دقت و بی‌توجه شود. او همچنین ممکن است به منظور ایمن نگه‌داشتن کودک، خشم و امیال نابودگرانه‌اش را به هدف‌های دیگری همچون همسر، والدین، دوستان و همکاران منتقل کند. یا اینکه آنچنان از وجود چنین احساساتی دچار احساس گناه شود که رفتارهایی بیش از حد حفاظت‌گرایانه از خود بروز دهد به شکلی که اجازه ندهد کودک از کنارش دور شود و دست به ماجراجویی بزند و یا اینکه از دفاع جنسی‌سازی استفاده کرده و با نوازش دائمی کودک، به خود بقبولاند که لمس کردن او خطری برای کودک ندارد.

کلینیک روانشناسی آفتاب در کنار شماست

در صورت نیاز به مشاوره و تراپی، همین الان با ما تماس بگیرید تا مناسب‌ترین رویکرد و متخصص را به شما معرفی کنیم!

خلاصه

به طور خلاصه، هر زمانی که متوجه شدید بارها و بارها در موقعیتی ناراحت‌کننده بین فردی هستید و نمی‌توانید آن را به شکل موفقیت‌آمیزی حل کنید، یک قدم به عقب برگردید و به این فکر کنید که این احساس از کجا ناشی می‌شود. ممکن است این مسئله لزوماً فقط مربوط به شما نباشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دریافت اطلاعات بیشتر و رزرو نوبت تماس بگیرید!

اگر برای شروع مشاوره یا روان‌درمانی سوالی دارید، فرم زیر رو پر کنید تا همکاران ما با شما تماس بگیرند.

همین الان برای رزرو نوبت اقدام کنید!