یکی از کلیشههای رایج این است که زنان زودتر و عاطفیتر عاشق میشوند، در حالی که مردان دیرتر دلبسته شده و احساسات خود را کمتر بروز میدهند. اما پژوهشهای علمی تصویر متفاوتی ارائه میکنند. تحقیقات روانشناسی در سالهای اخیر نشان داده است که مردان بهطور متوسط سریعتر از زنان عاشق میشوند و زودتر ابراز عشق میکنند (Psychology Today). این یافتهها که در فرهنگهای مختلف نیز مشاهده شدهاند، بهویژه در فرهنگ ایرانی با توجه به نقشهای سنتی جنسیتی و هنجارهای اجتماعی، جلوههای خاص خود را دارند. در ادامه، با تکیه بر مطالعات روانشناسی، جامعهشناسی و تحقیقات دانشگاهی، به بررسی این موضوع و تأثیر عوامل فرهنگی، اجتماعی و تربیتی در ایران بر تفاوتهای جنسیتی در ابراز عشق و احساسات میپردازیم.پس اگر میخواهید بدانید که مردان زودتر عاشق میشوند یا زنان با ما در این بلاگ پست همراه باشید. در صورت نیاز به مشاوره تخصصی در زمینه روابط عاطفی و زوج درمانی میتوانید همین الان با ما تماس بگیرید و یک نوبت مشاوره با متخصص زوجین در کلینیک روانشناسی آفتاب رزرو کنید.
یافتههای علمی درباره سرعت عاشقشدن مردان و زنان
پژوهشهای روانشناختی خلاف تصور رایج را نشان میدهند و بیانگر آنند که مردان در مراحل اولیه رابطه سریعتر دل میبازند و حتی پیش از زنان احساسات عاشقانه را در خود شکل میدهند (Psychology Today). برای مثال:
- ابراز عشق زودهنگام مردان: یک مطالعه کلاسیک در ایالات متحده مشخص کرد که برخلاف باور عموم (که فکر میکردند زنان زودتر میگویند «دوستت دارم»)، در واقع این مردان بودند که بیشتر در رابطه عاشقانه برای اولین بار ابراز عشق کردند. گزارش شده است که حدود ۷۰٪ از زوجها بیان داشتند مرد رابطه آغازگر بیان جمله «دوستت دارم» بوده است. همچنین مردان بهطور متوسط شش هفته زودتر از زنان به فکر گفتن جملهٔ عاشقانه میافتند. این پیشقدم بودن مردان در ابراز عشق در پژوهشی بینفرهنگی روی ۷ کشور مختلف نیز مشاهده شد؛ در همهٔ آن کشورها اکثریت افراد گزارش کردند که مرد در رابطه اولین فردی بوده که عشق خود را ابراز کرده است.
- عاشقشدن سریعتر: یافتههای یک پژوهش جدید که در مجله Biology of Sex Differences منتشر شده، نشان میدهد مردان حدود یک ماه زودتر از زنان احساس عشق را تجربه میکنند. بهطور کلی مردان کمی بیشتر و سریعتر از زنان عاشق میشوند، در حالیکه زنان برای عاشقشدن زمان بیشتری صرف میکنند. در یک نظرسنجی از بیش از ۸۰۰ فرد ۱۸ تا ۲۵ سال (توسط دانشگاه ملی استرالیا)، مردان نهتنها زودتر بلکه در طول زندگی دفعات بیشتری عشق را تجربه میکنند (میانگین ۲٫۶ بار در برابر ۲٫۳ بار برای زنان). همچنین احتمال اینکه مرد قبل از رسمی شدن رابطه عاشق شود تقریباً دو برابر زن بود. به بیان دیگر، مردان سریعتر دلبسته میشوند و احساسات عاشقانه در آنها زودتر شکل میگیرد. در مقابل، زنان محتاطتر عمل کرده و اندکی دیرتر به مرحلهٔ دلبستگی عمیق میرسند.
این نتایج علمی از منظر روانشناسی تکاملی و زیستشناختی نیز تبیین شدهاند. تبیین تکاملی اشاره میکند که مردان و زنان در مواجهه با ابراز عشق، منافع و هزینههای متفاوتی داشتهاند. از آنجا که historically زنان برای ورود به رابطه جنسی نشانهای از تعهد میخواستند، گفتن «دوستت دارم» برای مردان روشی بوده است تا تعهد خود را نشان دهند و صمیمیت را پیش ببرند. به بیان دیگر، از دید تکاملی مردان با ابراز سریع عشق میتوانستند شانس تشکیل پیوند و فرصت تولیدمثل را افزایش دهند و “ریسک از دست دادن موقعیت” را کاهش دهند. در تأیید این دیدگاه، محققان اشاره کردهاند که عاشقشدن زودتر به مردان فرصت میدهد احساسات خود را سریعتر ابراز کنند و از آن برای پیشبرد رابطه و نشان دادن تعهد واقعی استفاده کنند. همچنین مردان به لحاظ تکاملی تمایل بیشتری به افزایش تعداد شرکای بالقوه دارند، در حالیکه زنان به کیفیت و گزینش دقیق شریک زندگی متمایلاند. این امر باعث میشود زنان به طور غریزی محتاطتر و «گزیدهتر» عمل کنند و شاید ناخودآگاه ابراز عشق را به تأخیر بیندازند تا از مناسببودن شریک مطمئن شوند (Teen Vogue). در مقابل، نقشهای اجتماعی جنسیتی نیز مؤثر است؛ از مردان انتظار میرود پیشقدم در رابطه باشند و احساساتشان را رکتر بیان کنند، در حالیکه از زنان انتظار میرود با تأمل و محافظهکاری بیشتری عمل کنند. این هنجارهای اجتماعی میتواند یکی از دلایل آن باشد که مردان در مطالعات زودتر ابراز علاقه میکنند.
نکته مهم آن است که تحقیقات نشان میدهد خود ظرفیت تجربهٔ عشق رمانتیک (احساسات پرشور عاشقانه) تفاوت معناداری بین زنان و مردان ندارد. زنان و مردان هر دو قادرند عشق آتشین و عمیق را تجربه کنند و در شدت عاطفه بنیادی تفاوت قابلتوجهی دیده نشده است. تفاوتها بیشتر در زمانبندی، سبک عشق و شیوه ابراز آن بروز میکند تا در شدت یا توانایی کلی برای عاشق شدن. به عنوان مثال، مطالعات سبکهای عشق نشان دادهاند که مردان کمی گرایش بیشتر به عشق بازیگوشانه (لودوس) و عشق نوعدوستانه (آگاپه) دارند، در حالی که زنان گرایش بیشتر به عشق عملگرا (پراگما) و عشق سوداگونه (مانیا) یا همراه با دلواپسی نشان میدهند. این بدان معناست که به طور میانگین مردان ممکن است در مراحل اولیه کمی سرسریتر و بیقرارتر دل ببازند یا در ابراز علاقه جسورانهتر باشند (جنبه بازیگوشانه عشق) و همچنین در مواقعی روحیه فداکارانهتری در عشق نشان دهند. در مقابل، زنان کمی بیشتر ملاحظهکار بوده و محاسبهگرانهتر به دنبال تناسب و آینده رابطه هستند (جنبه پراگماتیسم عشق) و گاهی نیز احساساتشان همراه با وابستگی شدیدتر یا ترس از دست دادن است (جنبه مانیا). البته این تفاوتها کاملاً قطعی نیست و فرهنگ نیز بر آنها اثر میگذارد؛ برای نمونه، یک فراتحلیل نشان داده است که تفاوت زنان و مردان در رویکرد عملگرایانه به عشق در فرهنگهای فردگرا و جمعگرا متفاوت است (در فرهنگهای فردگرا زنان بسیار عملیتر از مردان هستند، اما در فرهنگهای جمعگرا این شکاف کمتر است) (TPM Vol). بنابراین، عوامل فرهنگی میتوانند شدت یا جهت این تفاوتها را تعدیل کنند که در بخش بعد به آن میپردازیم.
ابراز علاقه و بیان احساسات عاشقانه: مردان در برابر زنان
ابراز کلامی عشق یکی از حوزههایی است که تفاوت جنسیتی در آن بارز دیده میشود. همانطور که ذکر شد، مردان در روابط عاطفی اغلب زودتر از زنان جملهٔ «دوستت دارم» را به زبان میآورند. این یافته به مفهوم ابراز علاقه (بیان احساس عشق) مرتبط است و دلایل مختلفی دارد. یکی از دلایل روانشناختی که در پژوهش Ackerman و همکاران (۲۰۱۱) مطرح شد، این است که مردان ممکن است با ابراز زودهنگام عشق به دنبال تقویت صمیمیت جسمی و عاطفی باشند؛ زیرا گفتن «دوستت دارم» از سوی مرد میتواند برای زن نشاندهنده تعهد عاطفی باشد و احتمال پیشرفت رابطه (و صمیمیت جنسی) را افزایش دهد. در واقع، این یک استراتژی ارتباطی است که مردان (گاه ناخودآگاه) برای پیشبرد رابطه بهکار میگیرند، در حالی که زنان بنا بر انتظارات فرهنگی اغلب منتظر ابراز علاقه از سوی مرد میمانند تا مطمئن شوند احساسات طرف مقابل واقعی است و رابطه تعهدآمیز خواهد بود.
از سوی دیگر، شدت و شیوه بروز احساسات عاشقانه در دو جنس قدری متفاوت است. پژوهشهای روانشناسی نشان میدهند زنان هنگامی که عاشق میشوند، از نظر عاطفی تجربهی شدیدتر و فراگیرتری دارند. برای مثال، در همان مطالعه ذکرشده در Biology of Sex Differences مشخص گردید که زنان در وضعیت عاشقی افکار وسواسیتری نسبت به معشوق دارند و زمان بیشتری را صرف فکر کردن به او میکنند. در واقع، پس از شکلگیری عشق، تعهد عاطفی زنان عمیقتر است؛ بهطور متوسط زنان ۵۴٪ از ساعات بیداری خود را به فکر کردن دربارهٔ شریک عاطفیشان اختصاص میدهند، در حالی که این رقم در مردان حدود ۴۴٪ است. همچنین زنان اندکی بیش از مردان عشق را با شدت احساسی و وابستگی بیشتری تجربه میکنند. در مقابل، مردان علیرغم شروع سریعتر رابطه عاشقانه، ممکن است شدت احساساتی کمی متعادلتر (و کمتر وسواسی) را گزارش کنند. این بدان معنا نیست که مردان سطحیتر احساس میکنند؛ بلکه نشان میدهد زنان در ابعاد احساسی و ذهنی عشق غرقشدگی بیشتری نشان میدهند، در حالیکه مردان احتمالاً احساساتشان را در قالب اقدام و ابتکار عمل در رابطه نشان میدهند. به عنوان نمونه، برخی پژوهشهای اجتماعی روی زوجهای متأهل نشان داده است که مردان عشق خود را بیشتر با رفتارهایی مثل محافظت مالی و انجام کارهای عملی برای همسر ابراز میکنند، در حالیکه زنان بیشتر از طریق بیان کلامی محبت و صرف زمان عاطفی این کار را انجام میدهند. این الگو در همان اوایل آشنایی نیز قابل مشاهده است؛ یعنی مرد ممکن است زود ابراز علاقه کند یا دست به رفتارهای توجهآمیز بزند (مثل هدیه دادن، پیشنهاد کمک و غیره) تا محبتش را نشان دهد، در حالی که زن ممکن است با پاسخهای عاطفی ملایمتر و تدریجیتر، علاقهٔ خود را ابراز کند (مثل توجه نشان دادن، گوش سپردن عمیق یا بیان ضمنی احساس).
نکته مهم دیگر باورهای اجتماعی درباره احساسات است. تصور کلیشهای این است که زنان رمانتیکتر و احساساتیتر هستند. این باور گاهی باعث میشود ابراز احساسات از سوی زنان طبیعی فرض شود اما از سوی مردان نه. اما یافتههای یادشده این کلیشه را به چالش میکشند. چنانکه یک مطالعه اشاره میکند، این نتایج افسانهٔ «زنِ احساساتی و شتابزده در عشق» را رد میکند و نشان میدهد اتفاقاً مردان هستند که سریعتر وارد فاز عشق میشوند و اولین جملههای عاشقانه را بیان میکنند. بنابراین نباید زنان را بخاطر ابراز نیاز به تعهد یا احساسات عمیق، سطحی یا «در جستجوی عشق» دانست؛ واقعیت آن است که هر دو جنس به یک اندازه قادر به عشق ورزیدناند، اما شیوه و زمانبندی ابراز آن متفاوت است.
نقش فرهنگ و تربیت در ایران
فرهنگ ایرانی به دلیل پیشینه سنتی و هنجارهای اجتماعی خاص، تأثیر قابلتوجهی بر نحوه ابراز عشق توسط مردان و زنان دارد. در جامعه سنتی ایران، روابط دختر و پسر تا چند دهه پیش عمدتاً تحت نظارت خانوادهها و در چارچوب رسمی (خواستگاری و نامزدی) شکل میگرفت. هنوز هم انتظار رایج آن است که مرد برای رابطه پیشقدم شود؛ یعنی اظهار عشق و پیشنهاد ازدواج یا رابطه جدی ابتدا از سوی مرد مطرح گردد. هنجارهای تربیتی و اجتماعی قدیمی صراحتاً ابراز تمایل عاشقانه توسط زنان را محدود میکرد. به عنوان نمونه، در فرهنگ سنتی تأکید بر حیا و متانت زنان بود و «نجابت کلامی» اقتضا میکرد که یک زن مستقیماً احساسات عاشقانه خود را بیان نکند. آشکارا صحبت کردن از عشق یا تمایل عاطفی برای زنان نوعی تابو بهشمار میرفت و این نقش به مرد سپرده میشد که خواست خود را مطرح کند. این الگوی رفتاری را میتوان در ادبیات و هنر سنتی نیز دید؛ مثلاً در اشعار عاشقانه کلاسیک فارسی اغلب مرد عاشق شیفته (مانند مجنون) است که دیوانهوار عشق را فریاد میزند و زن معشوق فروتن (لیلی) که بیشتر محور عشق ورزی قرار میگیرد تا ابرازگری مستقیم. هرچند در واقعیت زندگی ممکن است چنین تفکیکی مطلق نباشد، ولی نگرش فرهنگی حاکم باعث میشود بسیاری از دختران جوان ابراز علاقه مستقیم را در شأن خود ندانند و منتظر باشند مرد پیشنهاد رابطه یا ابراز عشق را مطرح کند.
تربیت خانوادگی در ایران نیز بر اساس همین هنجارها شکل میگیرد. در بسیاری از خانوادههای ایرانی، دختران تحت حمایت و نظارت شدیدتر در روابط با جنس مخالف بزرگ میشوند و به آنها توصیه میشود که هیجانی و شتابزده دل نبندند. مفاهیمی نظیر «آبرو»، «نجابت» و «حفظ شأن» به دختران یادآوری میکند که نباید به سادگی عشق خود را ابراز کنند یا در رابطه پیشقدم شوند. این تربیت محتاطانه میتواند باعث شود زنان جوان حتی در صورت احساس علاقه شدید، آن را مهار کرده و دیرتر بیان کنند تا زمانی که از جدی بودن نیت طرف مقابل مطمئن شوند. در مقابل، پسران آزادی و تشویق بیشتری برای آغاز رابطه دارند؛ اگرچه پسران نیز در خانوادههای سنتی تحت چارچوبهای خاصی هستند، معمولاً کنجکاوی و پیشقدمی عاطفی آنها سرزنش کمتری نسبت به دختران دارد. یک پسر ممکن است از جانب اطرافیان برای داشتن روابط متعدد پیش از ازدواج مذمت نشود، حال آنکه برای دختر چنین امری نکوهیدهتر است. برآیند این تربیت، اعتمادبهنفس بیشتر مردان در ابراز احساسات عاشقانه و احتیاط بیشتر زنان در این زمینه است.
عوامل اجتماعی و فرهنگی جاری نیز در ایران بر ابراز عشق تأثیرگذارند. هرچند در دهههای اخیر روابط مدرنتری میان جوانان شکل گرفته، ولی همچنان بسیاری از روابط با قصد ازدواج آغاز میشوند و رنگوبوی جدی دارند. زنان ایرانی به دلیل شرایط اجتماعی ممکن است ریسک ابراز سریع عشق را بالا بدانند؛ چرا که ترس از فریب خوردن یا ترک شدن در آنها میتواند قویتر باشد. جالب است بدانیم در یک مطالعه تطبیقی بین ایران و سوئیس، پژوهشگران یافتند که «ترس از خیانت دیدن» در میان شرکتکنندگان زن ایرانی به طور معناداری بیشتر بود، در حالیکه مردان سوئیسی «تردید و دودلی» بیشتری در مورد شریک عاطفی ابراز کردند (Thieme). این نشان میدهد زنان در فرهنگ ایران ممکن است با بدبینی یا احتیاط بیشتری به عشق بنگرند که خود حاصل عوامل اجتماعی (مثلاً دیده شدن موارد خیانت یا بیتعهدی در جامعه) و آموزشی (هشدارهایی که از کودکی به دختران داده میشود) است. در نتیجه، این عوامل فرهنگی-اجتماعی میتواند سرعت ابراز عشق را در زنان ایرانی کاهش دهد؛ یعنی حتی اگر دختری به سرعت در دل عاشق شود، بنا به ملاحظات یادشده، احتمالاً برای بیانش صبر میکند. از سوی دیگر، مردان ایرانی در فرهنگ ما نقش «خواستگار» و آغازگر رابطه را بر عهده دارند؛ بنابراین طبیعی است که زودتر و صریحتر علاقه خود را ابراز کنند. حتی ممکن است گاهی مردان تحت فشار اجتماعی حس کنند که باید احساساتی قوی نشان دهند (مثلاً خیلی شیفته و عاشق به نظر برسند) تا خانواده دختر یا خود دختر را مجاب به ازدواج کنند. به عبارتی، ابراز عشق پرشور از سوی مرد در فرهنگ ما نه تنها پذیرفته شده، بلکه گاه نشانهٔ جدیت و حسن نیت او تلقی میشود.
البته باید توجه داشت که تجربهٔ عشق پدیدهای انسانی و جهانشمول است و در اساس آن تفاوت فرهنگی بنیادینی بین ایرانی و غیرایرانی وجود ندارد. بیشتر تفاوتها در شکل بروز عشق است. برای نمونه، ممکن است یک دختر و پسر جوان ایرانی هر دو به یک اندازه دچار احساس عشق شوند، اما پسر طبق انتظار جامعه آن را سریع ابراز کند و دختر بنا بر تربیت خود آن را مدت بیشتری مخفی نگه دارد. همچنین عرف جامعه از زنان میخواهد که حتی در صورت عشق شدید، ظاهر خوددار و ناز داشته باشند؛ این نقش اجتماعی «ناز کردن» در ادبیات عامه هم مشهود است. در مقابل، مرد تشویق میشود که برای به دست آوردن دل محبوب سماجت عاشقانه به خرج دهد. چنین الگوهایی قطعاً بر رفتار عاشقانه افراد تأثیر میگذارد.
جمعبندی
بررسی پژوهشهای روانشناسی و جامعهشناسی نشان میدهد که به لحاظ علمی، مردان اندکی سریعتر از زنان عاشق میشوند و معمولاً زودتر ابراز علاقه میکنند. این واقعیت که در غرب یافت شده، با شرایط فرهنگی ایران نیز سازگار است؛ چهبسا در جامعه ایران به دلیل هنجارهای نقش جنسیتی سنتی، مردان بیشتر نقش آغازگر عاشقانه را ایفا میکنند و زنان با احتیاط و گزیدهکاری بیشتری احساسات خود را آشکار میسازند. باید تأکید کرد این تفاوتها به معنای آن نیست که یکی بیشتر از دیگری عشق را احساس میکند، بلکه زمانبندی و نحوهی ابراز آن متفاوت است. عوامل زیستی-تکاملی (مانند راهبردهای متفاوت در جفتیابی) و عوامل فرهنگی-تربیتی (مانند آموزههای اجتماعی درباره نجابت زنان و پیشقدمی مردان) دست به دست هم دادهاند تا چنین الگوی رفتاری شکل بگیرد. در فرهنگ ایرانی، زنان به واسطهٔ آموزش و حساسیت اجتماعی معمولاً دیرتر به ابراز عشق روی میآورند و زمانی که احساسشان عمیق شد، آن را با تعهد و تداوم بیشتری دنبال میکنند؛ در حالی که مردان اغلب خیلی زود شیفته میشوند و علاقه خود را صریح ابراز میکنند تا رابطه را شکل دهند. در نهایت میتوان گفت تجربهٔ عاشق شدن در ذات برای زن و مرد مشابه است، اما آنچه تفاوت ایجاد میکند سرعت، سبک و شیوه ابراز عشق تحت تأثیر نقشهای جنسیتی و بافت فرهنگی است. شناخت این تفاوتها میتواند به درک متقابل بهتر زنان و مردان در روابط عاطفی کمک کند و سبب شود افراد انتظارهای واقعبینانهتری از یکدیگر داشته باشند.