در این خطای شناختی، فرد باور دارد که امور باید آنطور که او میخواهد و انتظار دارد پیش برود، در حالیکه این قانون ذهن شماست و با قانون بیرون مطابقت ندارد. فرد باید اندیش، توان درک شرایط مختلف را ندارد و انتظار دارد که بایدهای ذهن او حتما محقق شود. جملاتی مثل: «نباید هیچ اشتباهی بکنم»، «باید در کنکور قبول شوم»، «باید همسرم این را بپذیرد».
واژه مناسب و منطقی بهجای «بایدها»، «بهتر است» است. وقتی شما از بایدها دست کشیده و از واژههای دیگری استفاده کنید، عدم موفقیت برایتان فاجعهآمیز نمیشود. در صورت عدم تحقق بایدهایی که فرد در رابطه با خود دارد، در او احساس گناه، شرم و یأس ایجاد میشود و عدم تحقق بایدهایی که فرد در رابطه با افراد دیگر دارد، منجر به احساس خشم و ناامیدی میشود.